پیوندهای مفید

دنبال کننده ها

با پشتیبانی Blogger.
بدنبال برگزاری گردهمایی پرشکوه ۱۸ژوئن در ویلپنت پاریس فرصتی پیش آمد تا با استاد بهرام عالیوندی از اعضای شورای ملی مقاومت ایران گفتگویی داشته باشیم . در این گفتگو تلاش کردیم هم با نظرات ایشان به ویژه در باره گردهمایی پرشکوه ویلپنت  آشنا شویم و هم نگاهی به آثار هنری و کارهای بدیع شان داشته باشیم. ضمن تشکر از ایشان به خاطر شرکت در این گفتگو سئوالات را آغاز میکنیم :

سئوال : در گردهمایی بزرگ ۱۸ژوئن امسال چه چیز برای شما جالب بود؟ و اصولا بنظر شما مقاومت ایران و شورای ملی مقاومت در چه  نقطه ای قرار دارد؟
استاد عالیوندی : چیزی که برایم جالب بود این بود که از همه کشورهای مترقی ، غربی و منطقه ای ، کسانی از مقامات و سناتورها و پارلمانترها شرکت کرده بودند که تا یک سال قبل موضع شغلی بالایی در دولتها مخصوصا در آمریکا داشتند. مخصوصا پاتریک کندی که با شور بالایی در گردهمایی حضور داشت و تحت تاثیر برنامه بود و با شوق فوق العاده میگفت که من یک ایرانی هستم ، من اشرفی هستم. اینها برای من خیلی جالب بود. برخی از آنان اظهار شرمندگی میکردند که مجاهدین خلق را در لیست برده اند و یا تا حالا در لیست نگهداشته اند. آنها میگفتند میرویم  و فشار میآوریم تا از لیست بیرون بیایند.
این مقاومت با فعالیتهای خود بطور همزمان هم شخصیتهای آمریکایی ، اروپایی، خاورمیانه ای را به گردهمایی آورده بود ، و هم به جلب حمایت ۵۵۰۰ شهردار فرانسوی  و نیز شهرداران کشورهای دیگر قیام کرده بود . کار مشکلی بود .  اگر کارزار سیاسی مقاومت و مجاهدین ، فعالیت های گسترده بین المللی و جنگ سیاسی به رهبری خانم مریم رجوی نبود، اگر ایستادگی و پایداری اشرفیان نبود، در حمله زرهی به اشرف در ۱۹فروردین۹۰ یکی از رزمندگان اشرف را باقی نمی گذاشتند و همه را تار و مار میکردند. این دفعه رژیم و مزدوران عراقی اش اصلا برای همین کار به اشرف حمله کرده بودند ولی بالاخره مجبور شدند عقب نشینی کنند. تعدادی را شهید کردند و عده ای را مجروح ساختند. بازهم البته تهدید هست ولی ایندفعه از نظر من مالکی خوب میداند که پرونده اش رفته به دادگاه جنایت علیه بشریت و در صورت تکرار جنایت، پرونده اش به جاهای دیگر هم خواهدرفت .
جمعیتی که به گردهمایی ویلپنت آمده بودند با شور بالا تا آخرین لحظات در سالن نشسته بودند و خیلی با انگیزه در رابطه با اشرف شعار میدادند و از اشرفیان حمایت میکردند. چرا که اشرفیان بدون دفاع از خود، در برابر تهاجم زرهی ها و رگبار گلوله ها ایستاده بودند. این مسأله تاثیرات بسیار زیادی در همه داشت، من علیرغم این که مریض بودم ولی بهر قیمت در این مراسم شرکت کردم.  وقتی سخنرانان صحبت میکردند سراپا گوش بودم و هیچ احساس خستگی نداشتم. همه جمعیت هم سراپا گوش بودند. هیچ سازمان و گروه و حزبی تا حالا چنین مراسمی نداشته است. آنهم در حمایت از اشرف و در حمایت از آرمان مجاهدین. خمینی آمده بود که آرمان مجاهدین را نابود کند ولی نتوانست. من گرچه مذهبی نیستم ولی آرمان مجاهدین را متناسب با زمان و متناسب با ایران میدانم. حرف و آرمان حنیف نژاد را درست میدانم و در تعجبم که او چگونه توانست در آن شرایط به این آرمان دسترسی پیدا کند. سازمان مجاهدین  را تنها سازمانی میدانم که میتواند ایران را نجات دهد. اگر در مقابل این رژیم ، سازمان مجاهدین و مقاومت ایران نایستاده بود، این رژیم تا صد سال و صد و پنجاه سال دیگر برجای میماند.
سئوال : لطفا درباره آثار هنری تان برای ما توضیح بدهید ؟استاد عالیوندی : روی تابلویی کار کردم که تابلوی عیسی مسیح بود . در یکی از کلیساهای وین (اتریش) اسقف آن کلیسا به ما امکان داد که برنامه ای داشته باشیم. وقتی اسقف کلیسا فهمید که تابلوی عیسی مسیح را کشیده ام ، خودش به خانه ما آمد و اصل تابلو را که بسیار بزرگ بود دید.

وی به شدت تحت تاثیر قرار گرفت. وقتی اصل تابلو را که در تاریکی میدرخشید دید گفت این تابلو مانند تاریخ مسیح است . او توضیح داد که اتفاقا در انجیل نوشته شده که عیسی از میان تاریکی ها برمیخیزد و میدرخشد. به او گفتم این تابلو با تابلوهای شما از مسیح فرق میکند. تابلوی من تابلوی عیسی بن مریم است ، هم عیسی است و هم مریم است. یعنی در چهره اش هر دو دیده می شوند. همچنین به او گفتم که عیسی مسیح به عنوان یک مظلوم ، سمبلی است که مبارزان ما در اشرف و ۱۳۰ هزار شهید این مقاومت را نمایندگی میکند. او خیلی در تابلو تعمق کرد و تعجب میکرد که یک غیر مسیحی چنین تابلویی را کشیده است. او درخواست کرد که تابلوی مسیح برای یکهفته در کلیسا باشد تا همگان ببینند که منهم موافقت کردم.
من در ۲۶-۲۷ سالی که در خارج کشور هستم تابلوهایم از مرز ۳۰هزار گذشته است. تابلوهایی به عرض سه متر در دو متر. آنها را تابلوبندی  کرده ام. شب عید نوروز گذشته تابلوی ۶-۷ مرداد دو سال قبل اشرف را کشیدم. حمله دست نشاندگان رژیم در عراق به اشرف که ۱۱مجاهد را به شهادت رساندند. در آن تابلو ۱۱شهید به کهکشان شهدا وصل می شدند. همچنین تابلوی ندا حسنی و ندا آقا سلطان را کشیدم که در ابعاد ۲متر در یک متر بودند. ۶ماه روی آنها کار کرده بودم.

(تابلوهای ندا حسنی و ندا آقا سلطان)
علاوه بر اینها طرح های کوچک بطور مستمر میکشم که برای سایت همبستگی ملی می فرستم. در جریان شهادت مجاهد خلق علی صارمی طرحی کشیدم که در آن یک طناب دار برگردن جبار ستمگر می افتد وقتی طناب دار را برگردن علی صارمی می اندازد. روی این طرح که بر روی سایت گذاشتم هشتصد هزار کلید شده است. همچنین روی تابلوی بوسه دو پرستو که تابلویی از دو پرستوی بهار آزادی - شهید محمدعلی حاج آقایی و شهید جعفر کاظمی– است که بر چوبه دار بوسه زدند، بسیار کلیک شده است. بر روی تابلوی خمینی نشسته در حال فرمان قتل عام تا یک میلیون بار کلیک شده است. من تا نیمه های شب بیدارم و کار میکنم. همین کار کردن مرا زنده نگه میدارد.


آخرین سئوال : استاد عالیوندی می خواستم بپرسم که قیام و پایداری اشرف چه پیامی برای شما دارد؟استاد عالیوندی : سلام من برای اشرف، چقدر فعالیتها و ایستادگی آنها تاثیرگذار بود که من را که هشتاد و چهار سال دارم، علیرغم بیماری به صحنه گردهمایی ویلپنت کشاند. شرکت من در این برنامه ها وظیفه من است. نه برای دو پسرم که در اشرف هستند بلکه برای اینکه من در آنجا فرزندان و برادران و خواهران بسیار دارم. اینها مستمرا به من انگیزه میدهند. من مستمرا سیمای آزادی را می بینم، این اشرفیان به من در این سن و سال انگیزه میدهند. من از آنها الهام میگیرم. گرچه تهاجم رژیم و ایادی اش به آنها مرا به شدت متاثر میکند ولی از استقامت و پایداری شان انگیزه میگیرم. بخصوص وقتی نسل جوان در اشرف را می بینم که با دست خالی دربرابر تمام تهاجمات مسلحانه ایستاده اند به من درس ایستادگی میدهند. دو فرزندم که در اشرف هستند در زندگی من تاثیر شگرف داشته اند و باعث افتخار من هستند. در تماس تلفنی به من گفتند بابا تو مجاهد اشرفی هستی. و من تشکر کردم و از صحبتهای آنها خیلی خوشحال شدم. الآن هم در نظر دارم از گردهمایی بزرگ ویلپنت تابلویی بسازم.

سئوالی که ذهن مرا می آزارد این است که چرا آقای اوبامایی که خودشان به این اشرفیان تعهد حفاظت داده اند در مقابل این شهدای اشرف سکوت کرده اند؟ چرا آنها را مطرح نمیکنند؟ نکند برای آنستکه دلارهای نفتی باید برگردد. در مدت کوتاهی ۱۶۰میلیارد دلار اسلحه به کشورهای خلیج فارس فروخته اند. الآن رژیم دو گروگان کرفته و به عنوان باج نگهداشته است. نکند اگر نامی از شهدای اشرف ببرد یا مجاهدین را از لیست درآورد، رژیم این دو گروگان را به حبس ابد محکوم میکند. رژیم از اول باجگیر بوده و طی سالیان این شیوه باجگیری را بخوبی آموخته است. حالا اگر رژیم زیر فشار بین المللی یا زیر فشار اشرف عقب بنشیند مسأله دیگری است. جالب است که تا حالا آمریکایی ها ۴۴۰۰ کشته در عراق داده اند، اما هرچه کشته میدهند میگویند کار القاعده بود. تنها ۵ کشته اخیر را گفتند کار شبه نظامیان ایران بوده است. ...
با تشکراز شرکت تان در این گفتگو
   استاد عالیوندی: با تشکر از شما .

Blog Archive